حمله به قطر و تغییر انگارههای حکام عرب نسبت به منطقه
به گزارش مشرق، حسین محسنپور فعال رسانه در تلگرام نوشت:
۱- در ذهن سران کشورهای عرب و اسلامی منطقه، یک تغییر اساسی و مهم درباره واقعیات مهم منطقه و همینطور ریشههای ناامنی در غرب آسیا ایجاد شده است. اگر تا پیش از حمله رژیم صهیونیستی به قطر، سران کشورهای عرب و اسلامی بر این باور بودند ایران و جبهه مقاومت، عامل التهاب و تنشهای امنیتی در منطقه هستند و بخش مهمی از رهبردهای سیاست خارجی خود در منطقه را بر مبنای این انگاره استوار کرده بودند، با تحولات چند ماه اخیر، بویژه پس از حملات رژیم صهیونیستی به سوریه و قطر، واقعیت منطقه، به شیوهای کاملا متفاوت برای آنها نمایان شد.
ایران از مدتها قبل از ۷ اکتبر ۲۰۲۳ سیاست کاهش اختلافات با همسایگان را آغاز کرد. اقدام دوراندیشانهای که اکنون ثمرات آن در حال نمودار شدن است. توافقنامه ایران و عربستان با وساطت چین و همینطور تصمیم تاریخی تهران و قاهره برای کاهش اختلافات و بهبود روابط، باعث شد در نگرش کشورهای عرب و اسلامی منطقه، تغییراتی نسبت به ایران ایجاد شود.
این نگرش مثبت، اکنون در جریان حملات رژیم صهیونیستی به دمشق و دوحه، در شکلگیری مختصات ذهنی اعراب اثرگذار خواهد بود. حکام عرب و سران کشورهای اسلامی حالا دریافتهاند ایران و جبهه مقاومت نهتنها مسبب تنشها و التهابات امنیتی منطقه نیستند، بلکه اتفاقا این ایران و جبهه مقاومت بود که زودتر از همه سران کشورهای اسلامی و عرب منطقه، به ماهیت رژیم صهیونیستی، همچنین واقعیات سیاست منطقهای آمریکا پی برده بود. بنابراین قاعدتا در پایتختهای عربی و اسلامی، اکنون نه ایران و جبهه مقاومت، بلکه رژیم صهیونی و آمریکا به عنوان مسبب اول و اصلی تنشهای منطقه شناخته میشوند.
۲- حمله به قطر درسهای بزرگی برای سران کشورهای عرب داشت. مهمترین درس این حمله این بود که رژیم صهیونیستی دشمن و تهدید اول همه منطقه است، نهتنها جبهه مقاومت. اعراب حالا فهمیدهاند نباید همه تخم مرغهای خود را در سبد آمریکا بگذارند. بعید است سران کشورهای عرب تا این اندازه بیبهره از هوش و استعداد باشند که دست آمریکا در پشت پرده و جلوی پرده حمله رژیم صهیونیستی به قطر را نبینند. بنابراین اگر تا دیروز آمریکا تضمین امنیتی کشورهای عرب بود اما اکنون اعتبار این تضمین رنگ باخته و چه بسا خود تبدیل به یک خطر بزرگ شده باشد. اگر پدافندهای پیشرفته آمریکایی در دوحه مانع اصابت موشکهای آمریکایی به جنگندههای رژیم صهیونیستی نشدند، این اتفاق میتواند در سایر پایتختهای عربی نیز بیفتد. در جریان حمله رژیم صهیونیستی، دوحه عملا به یک شهر بیدفاع تبدیل شد. کدام پایتخت عربی در غرب آسیاست که از این قاعده مستثنا باشد؟ تهدید بسیار فراتر از آنچه گفته میشود است.
۳- کشورهای عرب و اسلامی با این تهدید چه کنند؟ قطعا این انتظار از قطر، عربستان، امارات، بحرین، کویت، عمان، اردن، عراق و مصر نمیرود که یک اقدام جسورانه برای مقابله با تهدید رژیم صهیونیستی انجام دهند؛ اقداماتی مانند تشکیل ائتلاف دفاعی در برابر رژیم صهیونیستی که اگرچه سادهترین و بدیهیترین اقدام در شرایط فعلی است اما واقعیتهای مربوط به میزان استقلال این کشورها و وابستگی آنها به آمریکا باعث میشود چنین انتظاری از آنها نرود اما به صورت مشخص، ۲ کار میتوانند انجام دهند:
الف- تجدیدنظر در سیاستهای ضدمقاومت: ضدیت با مقاومت و تضعیف مقاومت، به معنای تقویت رژیم صهیونیستی و افزایش تهدید این رژیم علیه کشورهای منطقه است. بنابراین سادهترین و بدیهیترین اقدامی که این کشورها میتوانند انجام دهند این است که به رژیم صهیونیستی کمک نکنند! به تعبیر شیخ نعیم قاسم، مقاومت نیازی به کمک این کشورها ندارد؛ آنها فقط نباید از پشت به مقاومت خنجر بزنند. مهمترین مصداق این اقدام در شرایط فعلی، ضرورت تجدیدنظر عربستان سعودی در سیاستهای ضدمقاومت در لبنان و موضوع خلع سلاح حزبالله است.
ب- قطع همکاریهای سیاسی و اقتصادی: اعراب در پشت پرده، همکاریهای گسترده اقتصادی و سیاسی با رژیم دارند. قطع این همکاریها بدون تردید باعث افزایش فشار و تضعیف تلآویو خواهد شد.
این ۲ مورد سادهترین اقداماتی است که کشورهای عرب و اسلامی منطقه برای مقابله با تهدید رژیم صهیونیستی میتوانند انجام دهند. حتی لازم نیست این اقدامات را به عنوان یک سیاست جدید به صورت علنی اعلام کنند. اعراب آنچه باید میفهمیدند را با چشمان خود دیدند. حکام عرب یک چیز را بهتر از همه میدانند: ترسیدن!
*بازنشر مطالب شبکههای اجتماعی به منزله تأیید محتوای آن نیست و صرفا جهت آگاهی مخاطبان از فضای این شبکهها منتشر میشود.