آزادی مسیر ساده و بی‌دردسری نیست؛ ادبیات پایداری فقط روضه‌خوانی نیست

آزادی مسیر ساده و بی‌دردسری نیست؛ ادبیات پایداری فقط روضه‌خوانی نیست

نویسنده رمان «زندانی دو دیکتاتور» گفت: مقاومت و ایستادگی بر سر عقیده، همواره بهای گزاف دارد. آزادی و حق‌طلبی، مسیری ساده یا بی‌دردسر نیست؛ گاه حتی به محرومیت کامل از لذت‌های زندگی می‌انجامد.

خبرگزاری مهر – گروه فرهنگ و ادب: رمان «زندانی دو دیکتاتور» نوشته یوسف قوجُق که در سال ۱۳۹۷ از انتشارات موزه عبرت ایران در ۲۰۸ صفحه منتشر شده، یکی از رمان‌های شاخصی است که تمامی شاخص‌های رمان انقلاب و دفاع مقدس را در خود جمع کرده است. این رمان که با زبانی روایت‌محور، خاطره‌گونه و چندصدایی نوشته شده، درباره زندگی و مبارزات شخصیتی به نام «حسن حسین‌زاده موحد» است؛ شخصیتی که هم دوران سلطنت پهلوی و هم دوران پس از انقلاب و جنگ ایران و عراق را تجربه کرده و تقریباً تمام عمر خود را درگیر مبارزه، زندان، اسارت و رنج سپری کرده و سرانجام در سحرگاه آخرین روز سال ۱۳۹۴ زمانی که برای اقامه نوافل شب برخاسته، دعوت حق تعالی را لبیک گفته است.

دوران مبارزات علیه رژیم شاه، بازجویی‌ها و شکنجه‌های ساواک، فضای سیاسی و اجتماعی دهه‌های ۳۰ تا ۶۰ ایران و تأثیرات آن بر افراد فعال مذهبی و سیاسی، اردوگاه جهنمی تکریت ۱۱ عراق، ازجمله موضوعاتی است که در این رمان به آنها پرداخته شده است.

با نویسنده این رمان، یوسف قوجق درباره این کتاب گفتگوی مفصلی انجام شده که در زیر می‌خوانید:

ایده اولیه نگارش این کتاب از کجا شکل گرفت و چه انگیزه‌ای شما را به ثبت این روایت واداشت؟

قوجق: ایده اولیه من برای نوشتن این رمان با مطالعه یک کتاب شکل گرفت. کتابی مستند با عنوان «شهید حاج‌حسن حسین‌زاده‌موحد» که از انتشارات «مرکز بررسی اسناد تاریخی» که با همین عنوان و زیرمجموعه «یاران امام به روایت اسناد ساواک» منتشر شده بود. اگرچه این کتاب، مجموعه‌ای از اسناد ساواک بود اما مقدمه ناشر و مطالعه اسناد موجود در آن، به قدری برایم جذاب بود که با کنجکاوی شروع به مطالعه درباره این شخصیت مبارز انقلابی کردم. این کتاب همچنان که از عنوانش پیداست، مجموعه اسناد ساواک درباره این شخصیت کم‌نظیر، و شرح گزارش‌های عوامل نفوذی ساواک در جلساتی بود که آن شهید بزرگوار در آنها حضور می‌یافته است. کسی که سال‌ها از دوستان، نزدیکان و همسنگرانش شنیده بودم چه رنج‌هایی کشیده و چه راه دشواری را پیموده است. کم‌کم متوجه شدم زندگی ایشان تنها داستان یک فرد نیست، بلکه روایتی از مقاومت و رنج جمعی یک نسل است، احساس کردم باید این تجربه‌ها ثبت شود؛ هم به‌عنوان یک سند تاریخی و هم به‌عنوان اثری ادبی برای نسل‌های آینده.

یکی از ویژگی‌های کتاب، ساختار چندصدایی است. چرا این شیوه روایت را انتخاب کردید؟

قوجق: معتقدم حقیقت زندگی هیچ انسانی تک‌صدایی نیست. این رمان به‌صورت کلاسیک، خطی و تک‌صدایی نوشته نشده است. روایت از زبان‌های مختلف است: روایت در این رمان، گاهی خود نویسنده، گاهی خبرنگار، گاهی هم‌بندان و بازجویان، و حتی اطرافیان شخصیت اصلی است. این چندصدایی به پویایی متن و ارائه ابعاد مختلف شخصیت کمک شایانی می‌کند. به‌ویژه در روایت‌هایی که با تاریخ، سیاست و اجتماع پیوند خورده، صداها و زاویه‌دیدهای مختلف معنا پیدا می‌کند. می‌خواستم مخاطب تنها با یک روایت خطی روبه‌رو نباشد، بلکه پازل شخصیت و سرگذشت حسن، از زبان اطرافیان، همبندان، بازجوها، حتی خانواده و جامعه ساخته شود.

علت ریتم تند و پرش‌های زمانی و مکانی و گاهی ایجاز افراطی در برخی بخش‌ها چیست؟ آیا این شیوه انتخاب آگاهانه شما بود یا به محدودیت‌های اسناد و اطلاعات برمی‌گردد؟

قوجق: اول اینکه اسناد و خاطرات بازمانده از آن سال‌ها گاه ناقص، ناهمگون یا گنگ است؛ باید با تکه‌تکه کردن و کنار هم قرار دادن، تصویر کامل‌تری ساخت. دوم، انتخاب آگاهانه من بود که با ریتم تند و پرش‌های زمانی، حس تعلیق، اضطراب و بی‌ثباتی آن روزگار را بازتاب دهم. با این حال، پذیرفته‌ام که شاید برای برخی مخاطبان، این نوع روایت آسان نباشد.

روایت در این رمان، غیرخطی و تکه‌تکه است. اگرچه خاطرات جبهه اغلب با زمان حال روایت می‌شود، اما راوی با هر شوک یا حادثه (مثلاً صدای انفجار، نام شهیدی، یا بوی خاک) ناگهان به گذشته یا آینده پرت می‌شود؛ یا به یاد خانواده می‌افتد، یا به خاطره یک دوست اسیر برمی‌گردد. این روایت تکه‌تکه و غیرخطی بازتاب‌دهنده ذهن آشفته و پاره‌پاره قهرمان داستانم است و درک حسی مخاطب از شرایط غیرانسانی جنگ و اسارت را تشدید می‌کند.

در متن، دیالوگ‌ها بسیار زنده و باورپذیرند و فضای بازجویی، شکنجه و جلسات مخفی با جزئیات دقیق تصویر شده‌اند. منابع و تجربیات شما برای این توصیفات چه بوده است؟

قوجق: بخش عمده‌ای از این جزئیات برآمده از دل همان مجموعه اسناد ساواک بود که البته روی زبان و لحن اشخاص داستان کار کردم. همچنین مطالعات فراوانی در خاطرات اسرای جنگ تحمیلی و اردوگاه جهنمی تکریت، اسناد ساواک، و خاطرات بازماندگان سال‌های زندان و جنگ داشتم. تلاش کردم روایت مستند را با چاشنی تخیل و بازآفرینی ادبی ترکیب کنم تا هم به حقیقت وفادار باشم و هم روح داستانی اثر را حفظ کنم.

در بخش‌هایی از رمان، بافت طنز یا طنز سیاه به چشم می‌خورد (حتی در موقعیت‌های تلخ و بحرانی). آیا این طنز صرفاً سبک شخصی شماست یا به فضای تاریخی و مقاومت برمی‌گردد؟

قوجق: در این رمان، از زبان محاوره و نزدیک به ذهنیت راویان استفاده کرده‌ام. تلاش کرده‌ام از زبانی استفاده کنم که به زبان مردم کوچه و بازار و ذهنیت راویان و شخصیت‌ها نزدیک است. به نظرم دیالوگ‌ها زنده، باورپذیر، و گاه همراه با طنز تلخ و تلنگر اجتماعی‌اند. در جملات روایت‌گرایانه نیز، زبان ساده و عاری از پیچیدگی‌های ادبی مدرن استفاده کردم و روایت را با چاشنی ضرب‌المثل‌ها، ابیات شعر، و خاطرات عامیانه رنگ‌آمیزی کرده‌ام.

طنز تلخ که می‌فرمایید، واکنشی است به شرایط غیرانسانی و فشارهای سنگین رژیم پهلوی. حتی در دل تاریکی، گاهی یک جمله طنز یا نگاه انتقادی، روزنه‌ای به امید یا مقاومت می‌گشاید. در عین حال، این طنز، عریانیِ واقعیت را کمتر نمی‌کند بلکه گاه عمق بیشتری به آن می‌بخشد. ادبیات پایداری فقط روضه‌خوانی و اندوه نیست؛ گاهی یک خنده، عصیان علیه جبر روزگار است.

می‌خواهم عرض کنم طنز سیاه، بخشی از فرهنگ مقاومت است؛ نوعی استتار روانی و دفاع ذهنی. گاهی برای حفظ روحیه یا رهایی از فشار، قربانی خودش با زبان طنز، قدرت شکنجه‌گر را تضعیف می‌کند. علاوه بر این، طنز، شکاف میان ظاهر و واقعیت را برجسته‌تر می‌سازد و به مخاطب امکان می‌دهد با رنج شخصیت هم‌ذات‌پنداری کند. بخشی از آن هم، البته سبک شخصی من در روایت است: روایت غم با خنده تلخ.

همچنان که خودتان اشاره کردید، در بخش‌هایی از کتاب، اشعار یا ضرب‌المثل‌ها به کار رفته‌اند. آیا این‌ها را برای باورپذیری لحن و بوم‌گرایی افزوده‌اید، یا به‌دنبال عمق‌بخشی معنایی بوده‌اید؟

قوجق: هر دو. شعرها و ضرب‌المثل‌ها رنگ و بوی محلی و بومی می‌دهند، اما فقط تزئین زبانی نیستند. مثلاً در جایی که همسر شخصیت اصلی شعر «مرگ قو» را می‌خواند، معنایی فراتر از یک سوگواری عادی دارد و به مفهوم تولد دوباره و مقاومت اشاره دارد. حتی تکیه‌کلام‌های مذهبی یا خاطرات معلم ترک‌زبان شخصیت، برای ایجاد فضای تاریخی و فرهنگی خاص آن دوره استفاده شده‌اند.

در باب شخصیت‌پردازی، سعی کرده‌اید شخصیت اصلی را یک قهرمان کامل نشان دهید یا انسانی با ضعف‌ها و تردیدهایش؟

قوجق: در این رمان، شخصیت حسن حسین‌زاده موحد و تا حدی دیگر شخصیت‌های فرعی نه تنها در قالب اسامی و القاب بلکه در رفتار، گفتار و واکنش‌ها در بزنگاه‌های مهم تاریخ معاصر ایران به تصویر کشیده شده است. ایشان از نوجوانی با پدرش وارد مبارزه می‌شود، تحت تأثیر اتفاقات ملی شدن نفت، نهضت امام خمینی و… رشد می‌کند. شکنجه، خیانت نفوذی‌ها، اسارت در جنگ و از دست دادن زندگی عادی، همه ابعاد مختلف شخصیت او را شکل داده‌اند: آدمی مقاوم، اهل عقیده، اما رنج‌کشیده و محروم از شادی‌های ساده زندگی. قطعاً انتخاب من تصویر انسانی کامل با همه ضعف‌ها، تردیدها، ترس‌ها و تناقضات بود. اگر فقط قهرمانی بی‌نقص می‌ساختم، نه تنها به حقیقت وفادار نبودم، بلکه امکان همذات‌پنداری مخاطب را هم از بین می‌بردم. حسن حسین‌زاده موحد، انسانی است رنجور و تنها، اما مقاوم؛ عاشق امام خمینی و عقیده‌اش، اما محروم از شادی‌های معمول زندگی. این واقعیت، تلخ‌تر و در عین حال انسانی‌تر است.

در رمان، هر شخصیت به‌ویژه شخصیت‌های نفوذی و مأموران ساواک، لحن و تکیه‌کلام خاص خود را دارند. به طور مثال، شخصیت نفوذی با لحن و شوخی‌های ویژه‌ای سخن می‌گوید یا در دیالوگ‌هایش از تعابیر تحقیرآمیز استفاده می‌کند. این تکیه‌کلام‌ها و لحن‌های شخصیتی چطور شکل گرفت؟ آیا الگویی از افراد واقعی داشتید یا این‌ها برساخته ذهن شماست؟

قوج ق: تکیه‌کلام و لحن هر شخصیت برایم ابزار مهم شخصیت‌پردازی بود. برای شخصیت‌های نفوذی و مأموران ساواک، از منابع مختلف مخصوصاً از همان کتاب مجموعه اسناد ساواک بهره گرفتم. خاطرات بازماندگان، شنیده‌های شفاهی، و حتی زبان پرونده‌های ساواک. معمولاً این افراد زبان تند، طنز تلخ، و ترکیبی از تحقیر و تهدید داشتند. استفاده از عباراتی مانند «نکبت حرومزاده»، «آزرده خان»، یا «آسیاب به نوبت» فقط کارکرد روایی ندارد؛ بلکه لحن روان‌شناسانه دستگاه سرکوب پهلوی را نشان می‌دهد. یعنی شکستن مقاومت با زبان. گاهی هم شوخی یا عبارتِ طنزآلود آن‌ها نه‌تنها ابزار تخریب طرف مقابل بود، بلکه نوعی تفرعن و اطمینان از قدرت خودشان را نشان می‌داد. سعی کردم هر مأمور، حتی اگر دیالوگ کوتاهی دارد، ردپای زبانی خودش را داشته باشد.

در مورد شخصیت نفوذی جلسات که در نهایت باعث لو رفتن جمع و دستگیری می‌شود، چه تدبیری برای لو دادن هویت او از طریق زبان و تکیه‌کلام‌ها به کار بردید؟ چطور بدون بیان مستقیم، نشانه‌هایی به مخاطب دادید؟

قوجق: اینجا اساساً از تکنیک «کاشت و برداشت» استفاده کردم. شخصیت نفوذی، از همان ابتدا بیش از حد علاقه‌مند به جزئیات جلسات و بحث‌هاست، اما خودش را آدمی فروتن و مطیع جا می‌زند. تکیه‌کلام‌هایی که به‌ظاهر مذهبی است («ان‌شاءالله»، «خدمت به امام»، «حاجی گفته…»)، اما لابه‌لای دیالوگ‌ها نوعی سردی و فاصله هم وجود دارد. این نفوذی ساواکی معمولاً جمع را به «سکوت»، «حفظ امنیت»، یا «گوش دادن به حرف حاجی» دعوت می‌کند و در بخش‌هایی که تحت بازجویی روایت می‌شود، ناگهان برخی تعابیر و جملات او توسط بازجو تکرار می‌شود. این کار نوعی «اکو» یا انعکاس زبانی ایجاد می‌کند و مخاطب باهوش متوجه می‌شود چه کسی اطلاعات را بیرون برده. همچنین، گاهی این شخصیت در جمع از عبارات مرموز یا چندپهلو استفاده می‌کند، مثل «حفظ نظام اوجب واجبات است» یا «هر که با امام است، بماند». این زبانِ رمزآلود، فضای شک و سوءظن را تشدید می‌کند.

در بخش بازجویی‌ها و سلول انفرادی، ریتم و ساختار جملات به‌شدت تند و گسسته می‌شود. آیا این انتخاب آگاهانه و فنی بوده؟ چگونه این زبان را با فضای روانی شخصیت اصلی هماهنگ کردید؟

قوجق: کتاب به‌صورت کلاسیک و تک‌صدایی نوشته نشده. این کار را کاملاً آگاهانه انجام داده‌ام. زبان شخصیت در لحظات بازجویی یا درد شدید، کوتاه، تکه‌تکه و گاه با پرش ذهنی روایت می‌شود. هدفم این بود که اضطراب، ترس، و آشفته‌حالی را عینی کنم. جمله‌های کوتاه، گسسته، و قطعی، ریتم تند و نبض بالای صحنه را به مخاطب منتقل می‌کند. برای این کار از تکنیک «جریان سیال ذهن» هم بهره بردم؛ شخصیت میان زمان‌ها و خاطره‌ها می‌پرد، گاهی با یک بوی خاص، یا جمله‌ای از بازجو به یاد گذشته پرت می‌شود. زبان مأموران هم در این صحنه‌ها بر اساس روان‌شناسی قدرت طراحی شده: تکرار تحقیر، خطاب تحقیرآمیز، یا استفاده از طنز سیاه برای کوچک کردن شخصیت مقابل.

از منظر رمزگذاری روایی، آیا در نام‌ها، القاب و حتی اصطلاحات «تشکیلات» هم ردی از کدگذاری تاریخی یا طنز تلخ اجتماعی وجود دارد؟ به‌عنوان مثال، نام «اتحادیه اسلامی حسینی» یا القابی مانند «خاتم»، «آزرده»، «موحد»

قوجق: بله، حتی انتخاب نام‌ها بی‌دلیل نیست. مثلاً «اتحادیه اسلامی حسینی» به عمد یادآور تشکل‌های سیاسی مذهبی است که همیشه با رمز و کد نامگذاری می‌شدند تا هم بار ایدئولوژیک داشته باشند و هم در اسناد سرکوب به راحتی قابل شناسایی نباشند. البته همین عنوان، در اسناد ساواک، بدون تغییر آمده است. در نام شخصیت‌ها: «موحد» (نشانه توحید و وفاداری)، «آزرده» (شخصیتی که در نتیجه مبارزه و خیانت، آزرده و زخمی شده)، «خاتم» (انسانی که مثل نگین، مرکزی‌ترین نقش را در حلقه دارد)، «حاجی» (پدر معنوی جمع) و… همه با بار معنایی و حتی کنایه‌آمیز انتخاب شده‌اند. گاهی همین القاب، طنز پنهان دارند؛ مثلاً «آزرده» هم‌زمان رنج دیده است و کسی که نظام به او مشکوک است.

پیام یا دغدغه اصلی که دوست داشتید از این کتاب در ذهن مخاطب باقی بماند، چیست؟

قوجق: کتاب «زندانی دو دیکتاتور» روایتی مستند-ادبی از زندگی و مبارزات حسن حسین‌زاده موحد است؛ شخصیتی که هم دوران سلطنت پهلوی (و دیکتاتوری ساواک) و هم دوران پس از انقلاب و جنگ ایران و عراق را تجربه کرده و تقریباً تمام عمر خود را درگیر مبارزه، زندان، اسارت و رنج سپری کرده است. کتاب علاوه بر روایت زندگی شخصی او، تصویری از تاریخ سیاسی اجتماعی ایران در دهه‌های ۳۰ تا ۶۰ به دست می‌دهد و به فضای خفقان، مقاومت و ایستادگی انسان‌هایی می‌پردازد که هم در دوران شاه و هم پس از انقلاب قربانی سیستم‌های سرکوبگر بوده‌اند.

به نظرم این کتاب، هم از منظر مستندسازی یک برهه تاریخی (مبارزات، اسارت، شکنجه و فضای اجتماعی) و هم از نظر ادبیات پایداری و مقاومت، اثری قابل تأمل و خواندنی است. هم برای پژوهشگران تاریخ معاصر، فعالان حوزه انقلاب و جنگ، و علاقه‌مندان به ادبیات خاطره و روایت، اثری پرارزش است. اینکه مقاومت و ایستادگی بر سر عقیده، همواره بهایی گزاف دارد. آزادی و حق‌طلبی، مسیری ساده یا بی‌دردسر نیست؛ گاه حتی به محرومیت کامل از لذت‌های زندگی می‌انجامد. اما مهم‌تر از رنج، ماندگاری معناست. می‌خواستم بگویم اگرچه گاهی راه حقیقت پر از خیانت و تلخی است، اما ارزش زندگی، در همین ایستادگی‌هاست حتی اگر به ظاهر، بازنده باشی که البته این شهید عزیز، به نظرم تمام عمرش را صرف مقاومت و جهاد کرده و حقیقتاً به رستگاری رسیده است.

آیا الگویی در ادبیات جهانی یا فارسی برای چنین زبان و تکنیک روایی داشتید؟ چه نویسندگانی بر سبک شما تأثیرگذار بوده‌اند؟

قوجق: به لحاظ تکنیک و ساختار (یعنی شیوه روایت، چندصدایی، زبان، غیرخطی بودن)، از نمونه‌های ایرانی می‌توانم به «سال‌های ابری» (علی‌اشرف درویشیان) اشاره کنم، که با تکنیک چندصدایی، زبان محاوره، و روایت غیرخطی نوشته شده‌. نمونه دیگر کتاب «چشم‌هایش» از بزرگ علوی است. در زاویه دید و بازی با هویت و روایت چندلایه. همچنین کتاب «من او» رضا امیرخانی در تلفیق روایت مستند با داستان، با پرش‌های زمانی، و صداهای متعدد. از نمونه‌های غیرایرانی می‌توانم از «خشم و هیاهو» ویلیام فاکنر مثال بیاورم که به نظرم در تکنیک روایت غیرخطی، چندصدایی و تغییر زاویه دید، بسیار نزدیک است. البته نثر حلال آل احمد، و بخشی از خاطره‌نگاری‌های اسیران جنگ تحمیلی برایم الهام‌بخش بودند.

به لحاظ مضمون، یعنی درون‌مایه، فضا، نوع نگاه اگر بخواهم مقایسه کنم، در نمونه‌های ایرانی شاید نزدیک‌ترین آثار به همین کتاب، یکی خاطرات عزت‌الله شاهی هم روایت رنج، مبارزه، شکنجه، نفوذ و مقاومت است، با رویکرد مستند و بی‌پرده. همچنین کتاب «دا» (خاطرات سیده زهرا حسینی)، که البته روایت زنانه، اما مشترک در روایت اسارت، مبارزه، زندگی در دو دیکتاتوری (بعثی و ستم‌شاهی) و عبور از شکنجه و تلخی است. همچنین کتاب «آن بیست و سه نفر» (احمد یوسف‌زاده)، خاطرات نوجوانان اسیر ایرانی در اردوگاه‌های عراق، با رویکردی زنده، صادقانه و پر از طنز تلخ.، یا بخش‌هایی از «شب‌های تهران» بزرگ علوی که روایت نفوذ، خیانت، بازجویی، و فضای جلسات زیرزمینی و مبارزه را در قالبی داستانی (نه صرفاً خاطره) آورده است. البته هدفم تکرار نبود؛ بیشتر تلاش داشتم صدای اصیل شخصیت‌ها را بازسازی کنم تا «ادبیات خاطره» به سمت «ادبیات رمان» حرکت کند.

در نهایت، اگر بخواهید برای مخاطب حرفه‌ای یا پژوهشگر ادبیات داستانی، ویژگی منحصربه‌فرد این کتاب را در تکنیک و ساختار توضیح دهید، چه خواهید گفت؟

قوجق: به نظرم «زندانی دو دیکتاتور» از منظر سبک، تلفیقی از واقع‌نگاری ایرانی با فرم و تکنیک رمان‌های مستند جهانی است. به عبارت ساده‌تر این کتاب تلفیقی است از «ادبیات مستند»، «رمان چندصدایی»، و «خاطره‌نگاری روان‌شناختی» است. تلاش کردم با زبان چندلایه (محاوره، مستند، طنز، و کدگذاری)، ساختار غیرخطی، و شخصیت‌پردازی با تاکید بر لحن و تکیه‌کلام، تجربه یک نسل را بازگو کنم. ارزش افزوده آن شاید همین باشد. بازی با زبان، لحن، و ساختار، تا تاریخ، تبدیل به تجربه حسی و عاطفی شود.

اگر به گذشته برگردید، آیا تغییری در ساختار، لحن یا محتوای کتاب می‌دادید؟

قوجق: شاید بخش‌هایی را با جزئیات بیشتر روایت می‌کردم؛ از زاویه دید زنان یا خانواده. شاید در بخش‌هایی روایت را کندتر و احساسی‌تر می‌کردم. اما در کلیت کار، همچنان همین سبک و شیوه را انتخاب می‌کردم، چون باور دارم برای بیان این حجم از حقیقت و تلخی، جز این راهی نبود.

نکته‌ای مانده که ناگفته مانده باشد؟

قوجق: امیدوارم با خواندن این کتاب، فقط به یک روایت تاریخی ننگرید؛ بلکه درد و امید یک نسل را لمس کنید. راه آزادی، همیشه روشن و هموار نیست اما تا زمانی که این روایت‌ها نقل می‌شوند، چراغی از حقیقت در دل این سرزمین روشن می‌ماند.

کد خبر 6589230 ""

  • ناتوانی روشنفکر در برابر جهل و زور؛تبدیل شدن زن به شیء قربانی شدن اوست

  • کیفرخواست پرونده قتل محیط‌بان پارک ملی گلستان صادر شد

  • نِی‌مِه آواز تلاش دلیران تنگستان است؛ رئیسعلی پرداخت داستانی نشده است

  • زنان، این کتاب را جسورانه دانستند؛ مرز باریک سیاه‌نمایی و واقع‌نمایی

  • تلگرام خبرگزاری زیر خبر
  • تلویزیون آن

""

  • تقدیر آیت‌الله شب‌زنده‌دار از تدوین «موسوعه آیات‌الاحکام»

  • آمادگی کامل مدارس سیریک برای استقبال از دانش‌آموزان در سال تحصیلی جدید

  • نبرد توسعه در خراسان جنوبی؛ثروت های استان در پیچ و خم جاده های محرومیت

  • بی‌توجهی مدارس به المپیادها؛ اوقات فراغت اعضای تیم نجوم چگونه است؟

  • آذین‌بندی و آماده‌سازی مسیر کاروان نمادین ورود حضرت معصومه (س)​​​​​​​

  • ۱۳ شطرنج‌باز خراسان شمالی به رقابت‌های قهرمانی کشور اعزام شدند

  • اروپایی‌ها در منگنه؛ ترامپ شرط تحریم روسیه را تکرار کرد

  • صفحه اول روزنامه های خراسان رضوی دوشنبه ۲۴ شهریورماه ۱۴۰۴

  • نشان قلم به خبرنگاران برجسته مازندران اهدا می‌شود

  • برنامه خاموشی های شهر زاهدان برای دوشنبه ۲۴ شهریور ۱۴۰۴

""

  • کلکسیون مدال آزادکاران؛ برنز گلادیاتور، نقره جوان و طلای پادشاه

  • لحظه اهدای مدال طلای امیرحسین زارع

  • امیرحسین زارع قهرمان جهان شد؛ پادشاهی در سنگین وزن

  • احترام نظامی امیرحسین زارع به پرچم ایران

  • مدال برنز بعد از تب ۴۰ درجه؛ قاسمپور: خدا می‌داند در چه شرایطی بودم

  • جزئیات تازه از اجرای کالابرگ الکترونیکی و حذف یارانه پردرآمدها

  • جزئیات حمله پهپادی یمنی‌ها به فرودگاه «رامون» و منطقه اشغالی «النقب»

  • شنیده شدن صدای انفجار شدید در «ایلات» اشغالی

  • آفتاب امید بر اقتصاد خراسان جنوبی؛ چشم‌انداز سبز کویر برای آینده ایران

  • حماس اقدام گستاخانه نتانیاهو و روبیو در کنار دیوار «براق» را محکوم کرد

""""""""""""""""

  • روزنامه‌های صبح یکشنبه ۲۳ شهریور ۱۴۰۴

    روزنامه‌های صبح یکشنبه ۲۳ شهریور ۱۴۰۴