مانع اصلی صلح منطقه؛ از انفعال نهادهای جهانی تا ضرورت اتحاد منطقهای

اکنون زمان آن است که کشورهای منطقه با عبور از دیپلماسی سنتی، ابتکار عمل را بهدست گیرند و با اتحاد، قاطعیت و اقدامات عملی مشترک، هزینه ادامه تجاوزگری را برای رژیم صهیونیستی افزایش دهند.
خبرگزاری مهر؛ گروه سیاست – محمدصادق دانشجو: شورای امنیت سازمان ملل بهتازگی در واکنش به حمله هوایی اسرائیل به خاک قطر، با صدور بیانیهای آن را محکوم کرد – بیانیهای که در اقدامی نادر حتی با حمایت ایالات متحده همراه بود – اما این محکومیت بدون ذکر نام اسرائیل صورت گرفت. این در حالی است که نمایندگان کشورها در جلسه مذکور صریحاً اقدام تلآویو را تجاوز به حاکمیت قطر دانستند و خواستار پاسخگویی شدند. به عنوان نمونه، نماینده الجزایر ضمن ابراز ناامیدی از لحن ملایم بیانیه، تأکید کرد شورای امنیت «حتی از نام بردن متجاوز و تلقی این حمله به عنوان نقض قانون بینالملل ناتوان مانده است». این شکاف میان مواضع تند کشورها و خروجی ضعیف نهاد بینالمللی، تازهترین نمونه از ناکامی سازمانهای جهانی در انجام وظیفه خود برای حفاظت از صلح و عدالت است.
چنین انفعالی در برابر اقدامات اسرائیل سابقهای طولانی دارد. در دهههای گذشته، مجامع مدعی دفاع از حقوق بشر و صلح – از سازمان ملل گرفته تا قدرتهای بینالمللی – در قبال تجاوزات مکرر اسرائیل به فلسطینیان واکنش عملی مؤثری نشان ندادهاند. بهرغم صدور دهها قطعنامه و طرحهای صلح (از قطعنامههای قدیمی سازمان ملل در مورد تشکیل دو دولت تا نقشهراههای مختلف)، هیچ مکانیزم الزامآوری برای توقف اشغالگری، شهرکسازیهای غیرقانونی یا نسلکشی فلسطینیان اجرایی نشد. نتیجه آنکه اسرائیل با اطمینان از مصونیت، سیاستهای خود را ادامه داده و مردم فلسطین تاوان شکست حقوقی، سیاسی و اخلاقی جامعه بینالمللی را با جان خود میپردازند. آمارها نیز گواه همین واقعیت تلخ است: تنها در جریان حملات اسرائیل به غزه از اکتبر ۲۰۲۳ تاکنون، بیش از ۶۴ هزار فلسطینی (عمدتاً غیرنظامی) کشته شدهاند، بیآنکه جهان واکنشی فراتر از ابراز نگرانی یا صدور بیانیه نشان دهد. در مقابل، راهکارهای پیشنهادی قدرتها عمدتاً به چارچوبهایی نظیر طرح «دو دولت» محدود مانده که عملاً موجودیت اشغالگر را به رسمیت میشناسد بیآنکه تضمینی برای حقوق پایمالشده فلسطینیان فراهم کند. به بیان دیگر، مدیریت منازعه جایگزین حل منازعه شده و این رویکرد غیرمؤثر طی سالیان، ناکارآمدی خود را نشان داده است.
اسرائیل فراتر از مرزها: از غزه تا دوحه
اکنون با گذشت سالها بیعملی جامعه جهانی، اسرائیل در سایه همان مصونیت، دامنه تجاوزات خود را فراتر از اراضی اشغالی گسترش داده است. پس از آنکه تلآویو در سرکوب خونین غزه به اهداف خود دست یافت یا دستکم چنین تصور کرد، شاهد تشدید اقدامات تهاجمی اسرائیل در سایر کشورهای منطقه بودهایم. فهرست تجاوزات اخیر اسرائیل خود گویای این واقعیت است:
سوریه: در سالهای گذشته صدها حمله هوایی اسرائیل خاک سوریه را هدف قرار داده است. حتی تلاشهای دولت دمشق برای عادیسازی و تنشزدایی پس از تغییرات داخلی و تغییر حکومت نیز مانع حملات تلآویو نشد. به عنوان مثال، درست زمانی که گفتگوهای مستقیم سوریه و اسرائیل با هدف دستیابی به نوعی توافق امنیتی در جریان بود، ارتش اسرائیل موج تازهای از حملات را علیه مواضعی در حمص و لاذقیه انجام داد که دولت جدید سوریه آن را «نقض آشکار حاکمیت و امنیت کشور» خواند. پیام روشن بود: اسرائیل به هیچ قاعده دیپلماتیکی پایبند نیست و حتی در بحبوحه مذاکرات صلح نیز از اقدام نظامی ابایی ندارد.
لبنان: هرچند از جنگ سال ۲۰۰۶ تاکنون درگیری تمامعیاری میان اسرائیل و لبنان رخ نداده، اما نقض حریم هوایی لبنان و حملات پراکنده به مواضع مقاومت (حزبالله) تداوم داشته است. در خلال جنگ غزه ۲۰۲۳ نیز تنشهای مرزی شدت گرفت و تلآویو مواضعی در جنوب لبنان را به بهانه حضور نیروهای مقاومت هدف قرار داد. این اقدامات یکجانبه، حاکمیت لبنان را نقض و آن کشور را در آستانه درگیری ناخواسته قرار داد.
یمن: رویکرد تهاجمی اسرائیل حتی به شبهجزیره عربستان نیز کشیده شده است. در اواخر ۲۰۲۴ ارتش اسرائیل طی عملیاتی فرامرزی بنادر حدیده و تأسیسات انرژی یمن را بمباران کرد که به کشته شدن تعدادی غیرنظامی انجامید. این اقدام ابعاد تازهای به ماجراجوییهای منطقهای تلآویو افزود.
ایران: مهمترین مرحله گسترش رویارویی را باید حمله اسرائیل به ایران دانست. در خردادماه امسال، نیروی هوایی اسرائیل با پشتیبانی آمریکا سلسله حملاتی را علیه تأسیسات هستهای و نظامی ایران آغاز کرد که به یک درگیری ۱۲ روزه تمامعیار بین دو طرف انجامید. این جنگ کوتاه اما شدید، با شلیک صدها موشک بالستیک ایران به عمق سرزمینهای اشغالی – از جمله شهر تلآویو – همراه شد و شکنندگی سامانههای دفاع موشکی اسرائیل را عیان ساخت. مقامات تلآویو مدعی بودند هدف از این «جنگ پیشدستانه» جلوگیری از دستیابی ایران به سلاح هستهای است؛ اما شواهد بینالمللی خلاف این ادعا را نشان میدهد. تمامی گزارشهای بازرسان آژانس بینالمللی انرژی اتمی در سالهای اخیر تصریح کرده که هیچ نشانهای از انحراف برنامه هستهای ایران به سوی تسلیحات وجود ندارد و آژانس «هیچ مدرکی دال بر تلاش سازمانیافته ایران برای ساخت بمب اتم» نیافته است. افزون بر این، فتوای مقام معظم رهبری، تولید و بهکارگیری سلاحهای کشتارجمعی را حرام اعلام کرده است. بنابراین روشن است که بهانه هستهای بیش از آنکه واقعی باشد، پوششی برای اهداف دیگر بوده است.
قطر: حمله اخیر به قطر بارزترین نمونه از عمل کردن اسرائیل فراتر از مرزهای جغرافیایی خود است. سهشنبه ۱۸ شهریور جنگندههای اسرائیلی یک نشست هیئت مذاکرهکننده حماس در شهر دوحه – پایتخت قطر – را بمباران کردند. اهمیت این رویداد در آن است که قطر متحد غرب و میانجی مذاکرات صلح به شمار میرود و درست در زمان وقوع حمله، میزبان گفتگوهایی برای آتشبس در غزه به ابتکار آمریکا بود. انتخاب چنین لحظهای تصادفی نبود. تلآویو هرگاه روزنهای برای مصالحه شکل میگیرد، با اقدامی نظامی آن را مسدود میسازد. در این مورد نیز اسرائیل با ترور مذاکرهکنندگان، عملاً تلاش کرد روند دیپلماتیک مورد حمایت واشنگتن را از ریل خارج کند. به بیان صریح نخستوزیر قطر، «اسرائیل با حمله به خاک ما هنگام مذاکرات، نشان داد قصد دارد هر احتمال صلح را از بین ببرد و رنج مردم فلسطین را تداوم بخشد». حتی آمریکا که معمولاً سپر حفاظتی اسرائیل در سازمان ملل است، این بار اقدام تلآویو را «یکجانبه و مغایر منافع مشترک» توصیف کرد. با این وجود، بازتاب این تجاوز در شورای امنیت صرفاً به همان بیانیه بدون ذکر نام اسرائیل محدود شد که قبلاً اشاره شد.
آنچه در همه این موارد دیده میشود، الگوی ثابت تجاوزگری اسرائیل است: نقض تمامیت ارضی کشورهای مستقل و ترور یا حمله نظامی در مواقعی که فضای گفتگو در حال شکلگیری است. نتیجه نیز ایجاد بحرانی تازه و منحرف ساختن توجهات از مسیرهای سیاسی بوده است. این رفتار خصمانه، فراتر از موارد یادشده، حتی دامان کشورهایی مانند تونس را هم گرفته است (در ماجرای حمله مشکوک به کشتی امدادرسان «صمود» عازم غزه در آبهای تونس که به اسرائیل نسبت داده شد. به عبارت دیگر، هیچ نقطهای از منطقه از گزند ماجراجوییهای تلآویو در امان نیست.
استراتژی بحرانسازی برای بقا
از دید تحلیلی، رفتار اسرائیل را میتوان ذیل یک راهبرد کلان تبیین کرد؛ راهبردی که شاید بتوان آن را «استراتژی تخریب برای بقا» نامید. بر پایه این منطق، بازیگری که خود را در محاصره تهدیدات میبیند – یا مایل است چنین وانمود کند – به جای تن دادن به سازوکارهای صلح و ثبات، با تداوم تنش و بحرانآفرینی عامدانه میکوشد موقعیت ژئوپلیتیک خویش را تثبیت کند. در این رویکرد، جنگافروزی جای صلحجویی را میگیرد، چرا که صلح پایدار مستلزم امتیازدهی متقابل و محدود شدن حیطه عمل بازیگران است. اسرائیل اما تمایلی به پذیرش هیچ محدودیتی بر رفتار خود ندارد؛ از اینرو هرگونه روند سیاسی یا توافق بالقوه را تهدیدی برای هژمونی امنیتی خود تلقی کرده و در نطفه خفه میکند. مرور تحولات اخیر به روشنی این الگو را نشان میدهد:
حمله ۱۲ روزه به ایران در ژوئن ۲۰۲۵ درست در میانه افزایش تلاشهای دیپلماتیک برای کاهش تنش میان تهران و واشنگتن رخ داد. مقامات اسرائیلی به خوبی واقف بودند که حمله نظامی به خاک ایران در بحبوحه یک فرآیند حساس مذاکره میتواند معادلات سیاسی را برهم زند. به تصور آنها این اقدام نه تنها افکار عمومی و فضای سیاسی داخل ایران را دوقطبی میکرد بلکه عملاً اعتماد متقابل لازم برای هرگونه توافق احتمالی را از بین میبرد. به بیان دیگر، اسرائیل با شعلهور ساختن بحران، امکان عادیسازی روابط ایران و آمریکا را هدف قرار داد. از منظر تلآویو، ایجاد چنددستگی در فضای سیاسی حریف و متوقف کردن دیپلماسی آنان، یک دستاورد راهبردی محسوب میشد.
حمله به قطر نیز در چارچوب راهبرد بحرانسازی قابل تحلیل است. قطر کشوری است که اتفاقاً به بلوک غرب نزدیک است و طی سالهای اخیر نقش میانجی فعال در منطقه داشته و میزبان گفتگوهای صلح متعددی بوده است. با این حال، اسرائیل ثابت کرد برایش فرقی نمیکند طرف مقابل متحد آمریکا باشد یا مخالف آن؛ هرکجا احتمال شکلگیری ثبات یا توافقی سیاسی باشد، با یک حمله پیشدستانه روند امور را تخریب میکند. در قضیه قطر، اسرائیل عملاً ابتکار صلح آمریکا را بیاثر ساخت و به همه میانجیها پیام داد که هیچکس حتی در پایتخت خود از تیغ ترور در امان نیست.
حملات مکرر به سوریه – چه در زمان دولت اسد و چه پس از آن – نیز در ادامه همین سیاست بوده است. هربار که دولت دمشق گامی به سوی آشتی با همسایگان یا حتی گفتگو با اسرائیل برداشته، پاسخ تلآویو تشدید حملات نظامی بوده است. گویی اسرائیل نمیخواهد سوریه پساجنگ داخلی روی آرامش ببیند یا در محورهای جدید منطقهای ادغام شود. استمرار بیثباتی در سوریه، از نگاه صهیونیستها، بهتر از تقویت دولتی است که ممکن است در ائتلافی بزرگتر علیه تجاوزات اسرائیل مشارکت کند.
به این ترتیب، بحرانسازی هدفمند به ابزار راهبردی اسرائیل بدل شده است. مقامهای تلآویو صریحاً اعلام کردهاند که «عناصر دشمن را هر کجا باشند هدف قرار میدهند» و در عمل نشان دادهاند که به هیچ چارچوب حقوقی یا عرف دیپلماتیکی پایبند نیستند. استاندارد دوگانه حاکم بر نظام بینالملل نیز زمینه را برای تداوم این رفتار فراهم کرده است. همانطور که در جلسه اخیر شورای امنیت مشاهده شد، وقتی اسرائیل کشوری مستقل را بمباران میکند، شورا حتی از ذکر نام آن خودداری میکند؛ اما اگر همین کشورها بخواهند به صورت مشروع از خود دفاع کنند، فوراً با فشار بینالمللی برای «خویشتنداری» مواجه میشوند. این سکوت و انفعال در برابر متجاوز، در کنار سرزنش و مهار قربانی، روایتسازی اسرائیل را تقویت کرده است. بدین صورت که با جابجایی نقشها، تلاش میشود ایران و محور مقاومت را عامل بیثباتی جلوه دهند و اقدامات تجاوزکارانه تلآویو را نوعی «دفاع پیشدستانه» یا «مبارزه با تروریسم» معرفی کنند. حال آنکه واقعیت دقیقاً برعکس است؛ عامل اصلی ناامنی، خود اسرائیل است که با اقداماتش دیگران را ناگزیر به واکنش میکند.
بزرگترین مانع صلح پایدار
برآیند مباحث پیشگفته آن است که مسئله اصلی امروز خاورمیانه، نه فعالیتهای منطقهای ایران یا کشورهای عربی، بلکه رفتار تجاوزکارانه و بحرانساز اسرائیل است. این گزارهای است که حتی برخی متحدان دیروز تلآویو اکنون بر زبان میآورند. به عنوان نمونه، رئیسجمهور ترکیه (که کشورش زمانی روابط گرمی با اسرائیل داشت) اخیراً بنیامین نتانیاهو را «بزرگترین مانع صلح در منطقه» نامید. واقعیت این است که تا وقتی اسرائیل به هیچ قاعدهای پایبند نباشد و خود را فراتر از قانون احساس کند، هر ابتکار صلحی عقیم خواهد ماند. چگونه میتوان به ثبات و توسعه متوازن منطقه امید داشت در حالی که یک بازیگر سرکش هر زمان اراده کند با جنگافروزی، ترور یا اشغالگری اوضاع را بههم میریزد؟ اگر امروز خاورمیانه از صلح پایدار محروم است، باید ریشه آن را در سیاستهای ماجراجویانه و تجاوزکارانه اسرائیل جستوجو کرد، نه در تبلیغات معکوسی که دیگران را مسبب شرارت جلوه میدهند.
در این میان، دیپلماسی سنتی و زبان توصیه و گفتگو در برابر اسرائیل کارآیی خود را از دست داده است. تجربه نشان داده که حتی همراهی با آمریکا و غرب نیز تضمینی برای مصون ماندن از خشم اسرائیل نیست. قطر روابط بسیار خوبی با واشنگتن دارد و سالها میزبان مذاکرات صلح بوده؛ سوریه پس از تغییرات سیاسی کوشید تنش با غرب و حتی اسرائیل را کاهش دهد؛ اما هیچیک از اینها مانع حملات بیپروا و مغایر حقوق بینالملل رژیم صهیونیستی نشد. اسرائیل با سوءاستفاده از مصونیت خود، قواعد بازی را بههم زده و عملاً خود را فراتر از هرگونه سازوکار پاسخگویی قرار داده است.
ضرورت اتحاد منطقهای و نقش ایران
با توجه به این واقعیتها، تکیه بر نهادهای بینالمللی برای مهار اسرائیل توهمی بیش نیست. سازمان ملل متحد و سایر مجامع جهانی در سالهای اخیر نشان دادهاند که تحت نفوذ قدرتهای بزرگ عملاً توان یا ارادهای برای مقابله با تجاوزات تلآویو ندارند. بنابراین، ابتکار عمل باید به دست کشورهای منطقه و جهان اسلام سپرده شود. کشورهای اسلامی – صرفنظر از اختلافات میان خود – در مواجهه با چنین تهدید مشترکی باید صدای واحدی داشته باشند و از مرحله بیانیه و محکومیت لفظی فراتر بروند.
نشست اضطراری سران کشورهای اسلامی که به درخواست قطر در دوحه در حال برگزاری است، فرصتی سرنوشتساز در این راستاست. انتظار میرود در این اجلاس، اقدامات عملی و هماهنگ مورد بحث قرار گیرد؛ اقداماتی نظیر:
اعمال فشار دیپلماتیک جمعی بر حامیان غربی اسرائیل برای مهار این رژیم سرکش؛
پیگیری حقوقی و قضائی جنایات جنگی اسرائیل در دادگاههای بینالمللی و تلاش برای تحریم تسلیحاتی آن (درخواستهایی که پیشتر توسط کارشناسان سازمان ملل نیز مطرح شده است)؛
و در نهایت، تشکیل سازوکارهای دفاعی و امنیتی مشترک میان کشورهای منطقه برای بازدارندگی در برابر تهدیدات آتی.
بدون تردید، جمهوری اسلامی ایران به عنوان دشمن اصلی اسرائیل و از معدود کشورهایی که طی دهههای گذشته پای هزینه ایستادگی در برابر صهیونیسم ایستاده است، نقشی کلیدی در این معادله دارد. حضور فعال و میدانداری ایران میتواند به جهتدهی این حرکت جمعی کمک شایانی کند. ایران تجربه و توان بازدارندگی قابل توجهی در برابر اسرائیل کسب کرده (نمونه بارز آن، پاسخ موشکی کوبنده به حملات هوایی در جنگ ۱۲ روزه بود که تلآویو را غافلگیر کرد) و همچنین از نفوذ سیاسی-معنوی بالایی در میان جنبشهای مقاومت منطقه برخوردار است. این ظرفیتها باید در جهت ایجاد یک ائتلاف واقعی ضد اقدامات رژیم صهیونیستی به کار گرفته شود. مقامات ایرانی نیز بر لزوم چنین وحدتی تأکید کردهاند؛ چنانکه رئیسجمهور کشورمان اخیراً خواستار موضع واحد و قاطع امت اسلامی برای جلوگیری از استمرار اقدامات غیرانسانی رژیم صهیونیستی علیه کشورهای مسلمان شده و تصریح کرده که اسرائیل به هیچ چارچوب و مرزی پایبند نیست و هر کشور اسلامی را که بخواهد هدف قرار میدهد. این حقیقتی انکارناپذیر است که باید محور همگرایی منطقهای قرار گیرد.
در مجموع، امنیت و صلح خاورمیانه در گرو تغییر رویکرد در برابر رژیم اسرائیل است. باید پذیرفت که روشهای پیشین – از دلبستن به میانجیگری قدرتهای بزرگ تا صدور قطعنامههای بیاثر – نتوانستهاند جلوی ماشین جنگی تلآویو را بگیرند. اکنون زمان آن است که کشورهای منطقه ابتکار عمل را بهدست گیرند و با اتحاد، قاطعیت و اقدامات عملی مشترک، هزینه ادامه تجاوزگری را برای اسرائیل افزایش دهند. این اتحاد راهبردی جدید نه تنها میتواند پاسخ مناسبی به ماجراجوییهای اخیر (نظیر حمله به قطر) باشد، بلکه پیامی روشن به تلآویو مخابره میکند: دوران مصونیت یکجانبه به سر آمده است. تنها با چنین تغییر توازن قدرتی است که شاید بتوان جلوی بزرگترین مانع صلح پایدار در خاورمیانه را گرفت و مسیر را برای نظمی عادلانهتر هموار ساخت.
با امید به آنکه اجلاس پیشرو در دوحه نقطه آغاز این تحول راهبردی باشد، باید منتظر ماند و دید آیا کشورهای اسلامی قادر خواهند بود خشم جمعی خود را به راهکاری عملی و بازدارنده تبدیل کنند یا خیر. آزمون بزرگی پیشروی جهان اسلام است؛ آزمونی که نتیجه آن میتواند معادلات قدرت در منطقه را دستخوش تغییر کند. اگر ارادهای واقعی برای اقدام در میدان شکل گیرد، آنگاه میتوان گفت خون فلسطینیان و قربانیان تجاوزات اخیر اسرائیل بیثمر نمانده و به اتحاد و بیداری بینالمللی انجامیده است. در غیر این صورت، دور باطل خشونت و بیثباتی تداوم خواهد یافت و بار دیگر تاریخ ثابت میکند که انفعال در برابر ظلم، به گسترش دامنه آن میانجامد.
شرایط خطیر کنونی ایجاب میکند که احساس مسئولیت جمعی جایگزین اتکا به بیگانگان شود. خاورمیانهی امروز بیش از هر زمان دیگری به راهحلهایی از درون نیاز دارد. اتحاد منطقهای بر پایه عدالت و دفاع از حق حاکمیت ملتها، پاسخ مناسبی به سالها استاندارد دوگانه و ناکارآمدی نظم موجود خواهد بود. این مسیری دشوار اما ممکن است – به شرط آنکه کشورهای اسلامی تصمیم بگیرند ابتکار صلح و ثبات را خود در دست گیرند و سرنوشت منطقه را به دستان آلوده قدرتهای فرامنطقهای وانگذارند.
کد خبر 6589773
""
-
۲۶۳ پرونده در تعزیرات حکومتی کردستان تشکیل شد
-
صفحه اول روزنامه های گیلان ۲۴ شهریور ۱۴۰۴
-
۴ میلیون و ۵۰۰ هزار نفر زیر خط فقر قرار دارند
-
خرید پرسپولیس در آستانه تبعید به نیمکت
-
پیش بینی هواشناسی هرمزگان در روز دوشنبه ۲۴ شهریور
-
گلزن پرسپولیس منتظر ورود درویش به پرونده مالی
-
هفتمین جشنواره انگور حسن رباط برگزار میشود
-
تعجب یونانیها از محبوبیت طارمی در شبکه های اجتماعی
-
تیم ملی کشتی فرنگی راهی کرواسی شد
-
هوای اصفهان آلوده است؛ خمینیشهر در وضعیت قرمز
""
-
کلکسیون مدال آزادکاران؛ برنز گلادیاتور، نقره جوان و طلای پادشاه
-
لحظه اهدای مدال طلای امیرحسین زارع
-
امیرحسین زارع قهرمان جهان شد؛ پادشاهی در سنگین وزن
-
احترام نظامی امیرحسین زارع به پرچم ایران
-
مدال برنز بعد از تب ۴۰ درجه؛ قاسمپور: خدا میداند در چه شرایطی بودم
-
جزئیات تازه از اجرای کالابرگ الکترونیکی و حذف یارانه پردرآمدها
-
جزئیات حمله پهپادی یمنیها به فرودگاه «رامون» و منطقه اشغالی «النقب»
-
ترامپ: شاید به ونزوئلا حمله نظامی شود
-
آفتاب امید بر اقتصاد خراسان جنوبی؛ چشمانداز سبز کویر برای آینده ایران
-
شنیده شدن صدای انفجار شدید در «ایلات» اشغالی
""""""""""""""""
-
روزنامههای صبح یکشنبه ۲۳ شهریور ۱۴۰۴