نشست دوحه و سرافکندگی دیگری برای جهان عرب/ قدرت واقعی شورای همکاری کشورهای خلیج فارس همین بود!

پس از تجاور رژیم صهیونیستی، در جوامع و افکار عمومی منطقه امیدهایی برای ایجاد یک جبهه واحد در برابر رژیم صهیونیستی شکل گرفت، اما نشست دوحه نشان داد که سران عربی همچنان در برابر صهیونیستها منفعل هستند.
سرویس جهان مشرق – در دل منطقهای که طی دو سال گذشته، هر روز با آتش تجاوزات رژیم صهیونیستی شعلهور تر شده است، نشست دوحه – آن هم در سایه حمله مستقیم جنگندههای اسرائیلی به قلب پایتخت قطر در ۱۸ شهریور ۱۴۰۴ – همچون آینهای شکسته، چهره واقعی ضعف و سرافکندگی جهان عرب را بازتاب داد.
این نشست فوقالعاده شورای همکاری خلیج فارس، که با حضور سران کشورهای عربی و اسلامی برگزار شد، قرار بود نمادی از همبستگی و قدرت باشد؛ اما آنچه از آن برآمد، بیانیههایی توخالی و محکومیتهای کاغذی بود، بیانیهای ناامیدکننده و بسیار ضعیف و فاقد هرگونه ضمانتهای اجرایی و خودداری از حتی یک اقدام عملی همچون قطع روابط یا کاهش روابط با رژیم صهیونیستی، مسئلهای که نه تنها تجاوز به حاکمیت قطر را متوقف نکرد، بلکه تلاشهای میانجیگرانه دوحه برای آتشبس در غزه را به سخره گرفت.
سرافکندگی دیگری برای جهان عرب، جایی که قدرت واقعی شورای حکام خلیج فارس – با همه نفت و ثروتش – در حد صدور دستوراتی فوری برای "فعالسازی مکانیسم دفاع مشترک" خلاصه شد، بدون آنکه قدمی عملی برداشته شود.
این رویداد، نه تنها نقض آشکار حقوق بینالملل توسط رژیم صهیونیستی را برجسته کرد، بلکه عمق ناتوانی اعراب را در برابر "قانون جنگل" نتانیاهو فریاد زد: بیعملی که ملت فلسطین را تنهاتر از همیشه رها کرد و جهان عرب را به یاد شکستهای تاریخیاش انداخت و پایان عصر سراب "اتحاد عربی" را رقم زد.
درحالیکه رژیم صهیونیستی به صورتی آشکار و با زیر پا گذاشتم تمامی قوانین موجود، اقدام به انجام یک عملیات تروریستی در قلب یک کشور عربی کرد، سران کشورهای عربی از جمله قطر، اینگونه تصمیم گرفتند که نه تنها در برابر این اقدام سکوت کنند، بلکه با بی عملی خود، مقدمات تجاوز رژیم صهیونیستی به سایر کشورهای منطقه بر اساس قانون جنگل را هموار کنند، چرا که سران این رژیم متوجه شدند که هیچ گاه در برابر تجاوزات و اقدامات خود، از سوی کشورهای منطقه مواخذه نخواهند شد.
خروجی نشست دوحه برای کشورهای منطقه پیامدهای مهمی خواهد داشت که عبارتند از:
افزایش فضای ناامنی در کشورهای منطقه: امروز بیش از هر زمان دیگری، کشورهای منطقه خود را در معرض تجاوزات رژیم صهیونیستی میبینند. سران رژیم صهیونیستی صراحتا از طرح "اسرائیل بزرگ" سخن میگویند و کشورهای منطقه را مدام به تهدید به اقدام نظامی میکنند. در شرایطی که هیچ دولت عربی در منطقه اطمینانی از خدشه دار شدن امنیت ملی خود از سوی صهیونیستها ندارد و سران این رژیم هیچ مانعی در برابر خود نمیبینند، فضای غرب آسیا، در حال تبدیل شدن به یک فضای غرق در التهاب مستمر برآمده از درگیریهای قریب الوقوع ناشی از تجاوزات رژیم صهیونیستی است.
ازبین رفتن اعتبار سرمایه گذاریهای تسلیحاتی اعراب: از جمله اقدامات قابل توجهی سران کشورهای عربی در سالهای اخیر، سرمایه گذاریهای جنون آمیز بر روی خرید و استقرار تسلیحات نظامی است که مجموع آن نزدیک به یک تریلیون دلار میشود. از انواع سامانههای پدافندی تا جنگندههای مدرن و سایر تسلیحات نظامی.
در این میان، قطر که یک کشور عربی کوچک محسوب میشود، دارای بیشترین تراکم پدافندی در میان سایر کشورهای عربی منطقه است که بخش عمده آن مربوط به جنگ افزارها و مستشاران آمریکایی است، اما حتی این مسئله باعث آن نشد که آمریکا اتحاد راهبردی خود با رژیم صهیونیستی را نادیده نگیرد و به نفع حمله اخیر اسرائیل به دوحه، پوشش پدافندی قطر را خنثی نکند.
این مسئله ثابت کرد که حتی کشورهای عربی تادندان مسلح نیز در برابر فریب و نیرنگ آمریکا و تجاوزات رژیم صهیونیستی، مصون نبوده و نخواهند بود.
تضعیف اعتبار شورای همکاری خلیج فارس (GCC) و جهان عرب: شورای GCC در بیانیه خود خواستار "فعالسازی مکانیسم دفاع مشترک" شد، اما بدون جزئیات اجرایی، این وعده توخالی ماند. این نشست، همچون اجلاسهای قبلی (مانند قاهره ۲۰۲۳)، به "محکومیتهای کاغذی" محدود شد و ناتوانی در اقدام عملی (مانند تحریمهای اقتصادی) را برجسته کرد.
این مسئله درحالی است که اعضای این شورا در مقاطع مختلف در بیانیههای مختلف خود، اقدام به هشدار علیه ایران کرده اند که هیچ گونه تهدیدی برای کشورهای عربی نداشته است، اما در برابر تجاوز مستقیم و تهدیدهای پی در پی رژیم صهیونیستی، منفعل مانده است.
پیامد این مسئله، کاهش اعتماد عمومی در کشورهای عربی به رهبرانشان، افزایش اعتراضات در افکار عمومی جوامع عربی و تضعیف نقش GCC در برابر رقبایی مانند ایران یا ترکیه است. این میتواند به "سرافکندگی دیگری" برای جهان عرب منجر شود، همانطور که در مقدمه گزارش اشاره شد.
مقاومت، تنها را نجات برای جلوگیری از گسترش دایره تجاوزات آمریکا و اسرائیل: تجربه درگیریهای اخیر میان محور مقاومت با آمریکا و رژیم صهیونیستی در منطقه و همچین روسیاهی و فضاحت قطر در تجاوز صهیونیستها به دوحه، بیش از پیش این مولفه را ثابت کرد که هزینه مقاومت و ایستادگی در برابر زیادهخواهی های آمریکا و تجاوزات رژیم صهیونیستی، بسیار کم تر از هزینه سازش است و همزمان، سود و دستاوردهای حاصل از آن، بسیار چشمگیر تر است. تجربه جنگ اخیر آمریکا و یمن و حملات متقابل یمن علیه ناوهای آمریکا و عقب نشینی آمریکایی ها از جنگ با انصارالله با انعقاد توافق آتشبس، سند عینی این مسئله است.
در نهایت، نشست ناامیدانه دوحه، نقطه عطف جدیدی برای کشورهای عربی است، چرا که این انفعال و ترس اعراب به تشدید "قانون جنگل" نتانیاهو کمک میکند و در عین حال که فلسطینیها را تنهاتر از قبل میسازد، سران رژیم صهیونیستی را برای تجاوزات بیشتر و مکرر به کشورهای عربی را جری تر میکند.